طبایع سرد و مرطوب
به اصطلاح بی رگ و افسرده که شعار جبر و قسمت و یا صلح و سازش را چاشنی میکنند، گاهی دم از لوطی منشی و زمانی صوفیگری میزننددر حالی که این جهان قانونمند با مبدئی و نظمی کاملاً روشن آغاز و انجام دارد، او است که از هیچ آن را همه چیز کرده است و توسعه میدهد و در این سیر صعودی هرکس نمیتواند گلیم خویش را جمع کند وشعار از خودگذشتگی سر دهد یا دم از ای بابای «کی حالش رو داره» و… زنددر زمستان بیماری اینها عود میکند و دوستان بیغیرت با یکدیگر هم نوا می شوند تا با ولنگاری یا تخدیر و زندگی باری به هر جهت به یکدیگر بپیوندند یا تنها در گوشهای بخزندجلوگیری از تقلید و هدایت به یک فکر سازماندهی شده از منشاء یک هدف والا و مقدس با همان وسایل محکم(عقل،اجماع، کتاب و سنت) تبعات این غلبه مزاج و عوارض مختلف ایشان را میکاهد
رسیدن به آغاز صبحگاه با مسواک و خوردن گرمی جات مانند: ؟؟؟، ماساژ و ورزش صبحگاهی، نوشتن حالات خود و تحریک استعدادها و سبب حرکت و دمیدن خون گرم در عروق سرد ایشان میگردد آن کودکانی که ازآغاز برخاستن از بستر نیاز به ماساژ پدر یا مادر دارند جزء این دسته هستند
ازدواج برای اینان یک درمان است ولی هر دو طرف باید بدانند که با فعال کردن جسم و روح یکدیگر و آموزش مداوم و عمل پی در پی میتوانند زندگی خوبی داشته باشند(نه غم و غصه گذشته را خوردن و یا ترس از آینده را داشتن)
فردی خدمت امام علیه السلام میرسد و از اینکه سردی آزارش میدهد سخن میراند حضرت در علاج ایشان فرمودند ازدواج کن گرم میشوی
در فرونشاندن حرارت بدن نیز به همبستری تأکید شده است مواردی هم وجود دارد که دو مزاج سرد و گرم مخلوط میشود که در اینصورت غذای اصلی آنان باید زیتون باشد و در مجموع از خوشحالی ماساژ با روغن ملایم و انواع حمامها و رطب و سیب و انار ملس و چای بنفشه می توانند بهره بگیرند امّا هر حرکتی بالاتر از رفاه و مقایسههای ظاهری برای آنانکه هدفی متعالی دارند وجود دارد
این مسیر هر قدر طولانی تر بلکه با مسافرت های بزرگتر و نمازهای طولانیتر ،پرشورتر و زیباتر است مخصوصاً آنگاه که جمعیت بیشتری را شامل میشود صفای بیشتری دارد و ماه مبارک رمضان با روزههایش در گرماگرم تابستان شاید برای همین ها است بهترین زمان ها است همچنانکه برای امت اسلام هم قطعهای از بهشت است
ما همة جهان را کلاس پهناوری میدانیم، همة انسانها شاگردان دریافتن درسهایند
اگر فقط مال جمع کنیم و شبی را خوش بگذرانیم آخر بار همان مقدار حساب روزمان است
عالم قبل از نطفه(زر)، رحم، این چندین سال عمر، برزخ انتظار،قیامت و همه یک راهآند که توشة نیکو میطلبند، صفا و اخلاص و استقامت می خواهد تا همه را یکجا جمع نمائیم و نه یک لحظه که همیشه عشق کنیم، نه برای خود که برای همة خلایق لذّت و صمیمیّت را هدیه بریم
دلزدگان
آنانکه به عصیان، پوچی، بیتفاوتی، دم غنیمی یا در نهایت به خودشکی نیز میرسند این مسیرها در حقیقت یک سیر بلند و پرتلاش انسان محرّک است که به مشکل بی مسئولیتی بشر و بیماری وسواس بدون عمل و استقامت و رفع اخلاص و علم در زندگی دچار شده است
آنان که برای رفاه تلاش کرده آند بعد از یافتن آن به پوچی میرسند و یا با نرسیدن آن مضطربند و قُر می زنند و مقاصد کاذب بلندشان به اسارت روشنفکری غرب و شرق میکشد
اینان باید بدانند که انسان از رفاه،حتّی آزادی و عدالت بالاتر است نه می تواند تنها مقلّد باشد و نه اسیر بلکه از همة امکانات موجود برای حرکت سوی معبود باید کمک بگیرد زیرا همه چیز مفید است حتّی از بدیها میتوان برای رسیدن به خوبیها، شناخت بهتر و ساخت زندگی جدید مدد گرفت
آنجا که نه رحم مادر است و نه زندان وابستگیها، ونه ترس ارباب وطاغوت که شادی و صفا و پیروزی حق بر باطل است و به هر کس نسبت به میزان بهرهگیری استعدادش پاداش میدهند کوچکترین ارزش ها در نظر خواهد آمد و هر قطرةباران را ملکی مأمور آن است و برگ درختان را حضوری آرام نظاره میکند وهمه را به جایگاه خویش که برای رشد ما است قرار می دهند
آنها که از خود حرکت کرده و آمادة مبارزه شدهآند با ظالمان و برای ضعیفان در هر زمان و مکان پیش میروند،همةصدمات را حل می کنند گرچه از عمر خویش مایه بگذارند یا مادر و پدرشان به ایشان ظلم کرده باشند یا مرتکب اشتباهی به خود گشته باشند
در اینجا شکست دیگر معنی ندارد بنابراین ناامیدی از رحمت خداوند همواره ادامه ندارد
اینان گرم و خوش خلقند نیاز به کمک زیاد ندارند ولی سختگیری و تسلط هم نمیتوان برایشان یافت و گاهی در سختی ها از جمع میگریزند که خوش بگذرانند
درگیری عصبی و کوتهبینی آنان را به سرعت می کاهد و خونشان را غلیظ میکند و نشاط را یکباره از ایشان می گیرد،اگر خونشان را اهدا کنند از سکته جلوگیری میشود و گزگز پوست و سردرد و ضرابن و فشار خون و حرارتشان فرو مینشیند
تغذیه ایشان باید آرام باشد و با سرکه تعدیل شود از خوردن آب وسط غذا بپرهیزند و با آرامش و یاد خدا و نمک غذا را آغاز کنند
در مجموع همسران خوبی برای زندگی مخصوصاً در ایّام سفر هستند به شرط آنکه همیشه بگویند و بخندند برخی از آن حالات در روحیه های بعد اشتراک دارند
روحیه های ناپایدار با دردهای عمومی و صابر
آنان که نمیتوانند کاری با صبر و دقیق را پی گیری کنند و همچون کودکان ناآرام یا گریه می کنند یا شلوغ هستند
اینان باید غیرمستقیم تربیت شوند واز حکایات شیرین در مجالس انس لذت برند اگر از آغاز صبح کسل باشند باید گُل(زنبق) بو کنند و از عطر خوش عنبر استشمام کنند اگر حرارت غالب یا سردرد دارند از شربتهای انار بنوشند و بادام بجوند و بر ملاج روغن آن را بچکانند و از جوشاندن انجیر و شنبلیله بهره گیرند در عین حال باید به ایشان کیف و لذت های دیگر را نشان داد،آنجا که صبح زود همه در کوه به سرود عشق آواز سر میدهند که مهر عالم آزاد است
میان گل و سبزههای تازه باید گشت بزنند و باد بهار بخورند یا شب را به دیدار مستمند و بیماری روند، آنگاه که درس اندوختن سرمایه حقیقی را میگیرند
در برابر هر رنج و یأس سرعت در حرکت و(یادآوری) مثال از آنانکه سختیهای بیشتری را در جنگ، عبادت،علم، مسائل خانواده رهبری و سیاست متحمّل شدهاند می تواند شوق و شور بسیاری برای ما به ارمغان آرد
آری این همه حرکت و انرژی را خودش از کودکی در ما گذاشته است
در هر حال با روحیات مأیوس و دلزره باید دوستی کرد و ازدواج برای این دسته از همسران نیز یک درمان است
در روایت نبوی است که حضرت صلی الله علیه و آله میفرمایند دختران به منزله میوه های درختانند که هرگاه بالغ میشوند اگر چیده نشوند در معرض باد و آسیبرسانندههای دیگر هستند و ازدواج تنها چارة آنان است
البتّه ازدواج به تنهایی نصف ایمان را میبخشد و نیمی دیگر با انتقال تجربیات هر یک، کسب آگاهی به روز و سبکباری زندگی دلنشین است در ضمن این حرکت مصرف غذاهای ساده،دانههای خشکبار،آلو، گیاهان صحرا، کنگر و تره، زینت سفرةانس این همراهان است و به حرکت تکاملی خانواده سرعت می بخشد
یک مطلب در این سرعت هست و آن تنها ماندن سبقت گیرندگان است امّا، نه زن و نه مرد از تنها ماندن ضمن پیشرفت نباید بهرساند یکدیگر را به ندای فراخوان امیرالمؤمنین بخوانند که به تنهائی بر منارة مسجد کوفه اذان میخواند و همچنین میفرماید «لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقله اهلها» از حرکت در طریق هدایت به واسطة کمبود اهل آن نهراسید پس باید ضرورت حادثه و اعتقاد و بالاخره عشق بینهایت و لذت کار و تلاش را بچشند و تنفّر و شک را پایمال کنند باز یاد این مطلب افتادم
تنهائی دوست عزیزم چه زود به سراغم آمدی امّا آمدنت را با جان و دل پذیرایم، زیرا به گواه تاریخ نیک میدانم که تنها وارث شاهدان و شهیدان تنها تو بودهای تنهائی
پس تنهائی هیچگاه ترس ندارد،بلکه محصور شدن در برج و خودخواهی و زندانی گشتن در وابستگیها به تدریج به عناد میکشد برعکس آنانکه هیچگاه تنها مطلق نیستند و یاد گرفته آند به دریای بیکران رحمت و زیبائی بپیوندند کثرتشان را با وحدت پیوند زنند تنها نبودهاند و نخواهند بود
البته با هر تنهائی یکجور باید انس گرفت،گاهی با رفاقت زمانی با قدرت و برخی را با دو یار گاهی باید زد و با یکی دیگر او را گرفت کار گروهی در مأیوسها ثمر می دهد و لجوج را به راه می کشاند
یکی از راهها گذاشتن انتخاب در سر راه اینان است، که یا قطره را بگیرند و یا در دریا شنا کنند گاهی نیز نباید مشکلات و حالاتشان را بزرگ کرد و در اردوها و ضمن کار و با خنده و صفا ضربات خودسازی را به آنها وارد کرد البته مسائل تربیتی قدرت و تمرین میخواهد
در مغرورها باید آنها را از داشته خالی کرد و فهماند که باید بیش از این کار میکردی البته با کنایة به جا و بینشی که مغز او را به فضائی دیگر بکشاند و به واقعیت و تفکّر و سپس تعقّل کاربردی بکشاند
زمانی هم آهسته با شاگرد شدن می توان آنها را غیرمستقیم هدایت کرد البته این روشها نیاز به مدتی زحمت و آرامش در مسیر زندگی مشترک دارد
بیشکلها
اینها فکر میکنند دنیا جاودانی است در نتیجه به زمین چسبیدهآند و در تزلزل و ناپایداری یا بیقراری روحی از حرکتهای بیجا،فتنهگری، جاسوسی، عذرتراشی به خاطر وابستگیهای خانوادگی و ثروت برخوردارند و این سیکل معیوب خود سبب بیشکلی آنان میگردد
ایشان نمیتوانند خود را بالا بکشند آتش می افروزند و دنبال منافع می گردند ولی هنگام خوردن نصیب دیگری میشود و فرصت طلب دیگری دنیا را از ایشان میرباید،به همین دلیل است بسیاری از فرزندان ثروتمندان حتی خوبانشان هم گاهی فرزندانشان بیبند و باشور و عاقبت از پیادهرو و قهوهخانه سر در میآورند و فرزندان تلاشگران متوکل به امید باران الهی قهرمان و آزاده و شهید میگردند
تازه در نصیب دنیا برای منافقین هم ثمره آن قابیل، شمر و… است و راهی جز برای آنان نیست وگر نه نمی فرمودند تا ظهور حضرت زمین از وجود ایشان خالی نیست وعلی علیه السّلام می فرماید:دنیا را برایشان واگذارید ازآنها کوهی نسازید و با تدبیر محدودشان کنید تا شناسائی شوند و شمشیر قادر مطلق گردنشان را بزند و چه بسیار از پیامبران و علماء را به بهانههای مختلف شهید کردند و هنوز هم حتی بر زائران حریم کوی دوست همچون دزدان سر گردنه شبیخون می زنند
بارالها لعنت خویش را برآنان فرست و از لانههایشان به چاههای ویل خویش(با ظهور مهدی آل محمد صلوات الله علیه) سرنگونشان ساز