95 درصد خصوصیات و رفتار زیست شناختی مردان و زنان یکی است هر دو دارای یک مغز، یک بدن، دو دست، دو پا و… هستند غذا میخورند میخوابند، مواد زاید بدن را دفع میکنند و… این کارها هر دو به یک صورت انجام میشود هر دو پستاندار هستند که یک واقعیت منطقی بنظر میرسد 5 درصد باقیمانده است که مشکل میآفریند این 5 درصد کوچک اما مهم، در نحوه عملکرد مغز، شیوه تفکر، بیان احساسات و عواطف، در ارجحیتهای زندگی ما تجلی میکند نقشهای جنسی ما هرچند که تکمیل کنندهاند متفاوت هستند این تفاوتها بسیار اندک هستند اما از نظر کیفی آنقدر زیادند که بعد مخصوصی از روانشناسی را بوجود میآورند بنام روانشناسی تفاوتهای جنسی(عزیزم با من حرف بزن ص 6 و 7)
تفاوتهای جنسیتی زن و مرد
مغز انسان عنصر مکانیکی نیست مغز جایگاه شخصیت انسان است مغز محل ادغام فرهنگ و طبیعت یا محیط و توارث است منظور از طبیعت در اینجا میراث ژنتیک فرد است که هیچ نسلی را نمیتوان ازآن مستثنی دانست هورمونهای جنسی بر مغز به شدت اثر میگذارند و بدین ترتیب نه تنها تغییراتی در ساختمان مغز، در تقسیم وظایف دو نیمکره ترکیب و تراکم قطعهها، مخچه و جسم پینهای به وجود میآورند،بلکه در زمینه نگرشها،تواناییهای مرد و زن، آرزوها، جهان بینی و شیوه ایجاد رابطه بین آنها نیز تغییراتی را موجب میشوند
جنسیتی شدن مغز مسئول واقعی تفاوتهایی است که بین زن و مرد مشاهده میشود بیماریهای جسمی و روانی مخصوص هر جنس،ارجحیت دادن زن به روابط و مرد به عمل ، تفاوتهای موجود در شیوه صحبت کردن و بیان، امید به زندگی، قوه درک مستقیم زنانه و منطق مردانه، واکنشهای عاطفی، رفتار جنسی و تناسلی مردان و زنان، در فهم یکدیگر مسائلی دارند، تنها به این علت که در دو دنیای متفاوت زندگی میکنند و برخلاف تصورشان به یک زبان مشترک حرف نمیزنند(عزیزم با من حرف بزن ص 19 و 2)
تفاوتهای جنسی و غریزه جنسی مرد و زن
اندازهگیریهای انسان شناختی قرن نوزده، برای به کرسی نشاندن برتری مرد بر زن،تنها زن مغز را به حساب میآورد درست است که مغز مرد(بطور متوسط 1375 گرم) اندکی بزرگتر و سنگینتر از مغز زن است،در عوض کل بدن او نیز بزرگتر و سنگینتر از کل بدن زن است بنابراین این تفاوت برای هر مرد هیچ امتیازی به ارمغان نمیآورد اساساً مهم میزان استعداد نیست بلکه درصد بهرهگیری از آن مهم است بنابراین میتوانیم مغز زن و مرد را نه در راه برتر دانستن یکی بر دیگری، بلکه برای درک ریشه تفاوتهای آنها مقایسه کنیم
اولین تفاوت در نیمکرههای مغز یافت میشود در مرد،نیمکره چپ(که قبلاً آن را نیمکره غالب مینامیدند)، بطور کلی، رشد یافتهتر از نیمکره راست است در حالیکه در زن، هر دو نیمکره بطور محسوس حجم یکسانی دارند نیمکره چپ، تحلیلگر، جایگاه منطق، استدلال، تفکر عقلانی و زبان است تخصص نیمکره راست،که بیشتر کلی گراست،در بیان احساسات، ادراک، انجام دادن فعالیتهای بینایی و درک روابط فضائی است
در این احساس حالت تک همسری و حفظ روابط ثابت یک همسری برای همیشه وجود دارد و همواره خاطرات همسر اول در مقابل سایر مردان در ذهن خانمها باقی است در حالی که مردانمیتوانند چند همسری را بپذیرند و آن را عیب ندانند ولی حتی زنان وجود زنان دیگر را در خانواده به سختی قبول میکنند
دومین تفاوت که اهمیت زیادی دارد، به جسم پینهای مربوط میشود جسم پینهای یک نوار طویل سفید از جنسی شبیه به جنس مغز استخوان است که دو نیمکره مغز پستانداران را بهم پیوند میدهد جسم پینهای است که اطلاعات ذخیره شده در دو نمیکره را قابل دسترس میکند از آنجا که جسم پینهای زنان، در مقابل با جسم پینهای مردان، 4 درصد رشد یافتهتر است،زنان بیشتر وسریعتر از مردان می توانند به عواطف و حافظه (دور) خود دسترسی پیدا کنند به طور عادی مرد از اینکه می بیند زنش برخی جزئیات شب عروسی را، حتی پس از سی سال،فراموش نکرده(یا بخشیده) است، در بهت و تعجب فرو میرود (گرچه ممکن است دهها بار از چیزی مهم بدون تحلیل و استدلال بگذرد و عملی را فراموش کند و از اینجا در روابط ناخوشایند احتمالی با دیگران هراس کند و هیچگاه شروع کننده نباشد)
قبل از ازدواج
خلاصه اقدامات قبل ضمن و بعد ازدواج
یا ایها الناس اتقوا ربکم الذّی خلقکم من نفسٍ واحده خلق و خلق منها زوجها و بثّ منها رجالاً کثیرا و نساءً واتقوالّذی تسائلون به والارحام،ان الله کان علیکم رقیبا
ای تقوا پیشگان و حافظان هوای نفس که پروردگار شما را از انسان واحدی آفرید و (حضرت حوّا) جفت دیگری را برای او قرار داد و از ایشان مردان و زنان بسیاری برانگیخت و پراکند(در همة عالم) و از آنچه نیاز به نگهداری تمایلات و خویشتنداری است و نزدیکان سئوال خواهید شد که همانا خداوند نگهبان و کاملاً به شما نزدیک است
در قرآن، احادیث، آیات بسیاری، فصول و حتّی کتابهائی به تشکّل خانواده و چگونگی برقراری آن اختصاص داده شده است امّا تقسیم بندی این همه علوم در هر رشته ورودی و خروجی لازم دارد تا با زبان روز مطالب عرضه شود که امیدوارم در این بحث و درس مخصوصاًبرای جوانان و آغازگران ازدواج روشن گردد
در کتاب شریف وسائل الشیعه، کتاب النکاح حدیثی مفصّل از اولین خطبة ازدواج یعنی بین ادم و حواء بیان شده است که بسیار آموزنده است، در آنجا یعنی بهشت حضرت ادم علیه السلام با پروردگار خویش راز و نیاز میکند و از او میخواهد که در میان نعمت بیکران و رحمت واسعه مونسی به او عطا کند تا کنارش آرام گیرد و از دوران زندگی بهرهای دیگر نصیبش گردد شاید به ظاهر این تحولّی در سکون به معنای یک نواختی باشد ولی همین نیاز در آخر سبب تکامل و سکونی با هماهنگی میشود که داستان مفصّل آن را همه با راندن آدم از بهشت و دخالت شیطان در این سیر الهی خوب میدانیم هم علمای تفسیر و هم این حدیث روشنگر این است که ازدواج قبل از آموزش اسماء و علوم وسیع خداوند و اهل بیت علیهم السّلام بوده است
بنابراین اهمیت این امر آشکار است ولی کاربردی نمودن آن و روش پیاده کردنش و روابط دوستانه اش باید کاملاً واضح شود
سادهترین معنی تقوی که در آیات دیگر تکرار شده است چیست و چه ارتباطی با ازدواج دارد؟
معنی شایع آن نگهداری(ق= نگهدار) است خداوند میفرماید شما باید خودتان را حفظ کنید و ای زن و مرد با ازدواج تقوای الهی پیشه کنید یعنی ما که در تهاجم انواع ضربههای شیطان و لشگریان او در خارج و داخل نفس خودمان قرار داریم با شروع کاری مقدس در آغاز تکامل و تکمیل زناشوئی با هدفی پاک دست بر هم میزنیم و با پیوند ازدواج دو کار انجام می دهیم یکی بر لشگریان حق می افزائیم و دیگر از جهت کیفیت،خویشتن و همسرمان را قوی میکنیم
در پایان حدیث آغازین هم وظیفة ادم را بشارت و نذارت همسرش میداند
با ازدواج ما ایمان خود را بیشتر می کنیم، نه آنکه ثروت و نام وکام و جای خود را بیافزائیم
اگر در ابتدا خالص شویم معبود و معشوق اصلی لذّت این امر مقدس را به ما میچشاند آنگاه اگر با زوج خویش در سفر و حضر،سختی و بستر، گریه و خنده بسر بریم همیشه یاد و روح خدا در کانون گرم خانواده جریان دارد آنگاه که ورود ما با سلام آغاز میشود و در اطمینان و آرامش سیر می کند و تا قیامت ثمرة آن ادامه دارد و چون کاروان عشق انبیاءو اولیاء (داستان) حقیقت ما را بیان میکند به راستی چقدر زیباست که زن و مرد متقابلاً هرگاه به هم میرسند خدا را شکر و به هم درود بفرستند، چرا که این غنیمت پیوند را او عطا کرده است و به برکت آئین محمد صلی الله علیه و آله به همة لذّت های دنیا و آخرت آشنا گشته و آن را درک میکنند
قبل از ازدواج از ملاقاتهای مخفی و مکاتبات بی ثمر باید خودداری کرد بهترین روش برای دختران و پسران جوان اجازه گرفتن و مشاوره با پدران و اهل فن است امام صادق علیه السلام میفرمایند ما زن و مرد را در سر سفره آشنا میکنیم
یعنی رفتار و کردار و مشورت با آگاهترین افراد سبب درک بهتر یکدیگر و نزدیکی کامل، بدون ارتباط نامشروع میگردد، توافق اخلاقی که مهمترین عنصر خانوادةسالم است ارزیابی میشود
اگر چنین آغاز کنیم، چون و چرا نداریم در زندگی را به جای اختلاف، به گذشت و احسان تا آخرین لحظه پایهریزی میکنیم در حقیقت با ازدواج وارد کلاس مدیریت، صفا و فداکاری می شویم و از تلاش و ابراز محبت(مؤدت) خسته نمیشویم
گرچه نظر کارشناسان در معیارهای قبل از ازدواج به همتائی دینی و ایمانی، هماهنگی فکری و فرهنگی، اخلاقی، سنتی، مالی، روحی روانی و تناسب خانوادگی، سیاسی، اجتماعی و حتی زیبائی است و تدین، اخلاق نیک، شرافت خانوادگی، عقل وسلامت روح و جسم را از اصول شروع پیوند گرفتهاند ولی قصد ما توجه به موانع و نکات دقیق این ارتباط است
امّا چگونه میشود ارتباط سالم برقرار کرد؟
به نظر ما اگر متولیان شرع و مسئولین یک نظام حکومتی از رفع مشکلات جوانان یا مبارزه با منکرات سخن میگویند حتماً لازم است که زمینة آن را فراهم آورند شاید معنی «قسط» که با ظهور منجی بشریّت صورت میگیرد همین باشد البته والدین و همه اعضاء خانواده و بستگان در این امر واجب باید همکاری لازم را بکنند و بدون اکراه و اجبار همه رفتارهای ازدواج سالم را فراهم آورند
ورود به رابطه دختر و پسر در عین نداشتن مرز سخت نیاز به شناخت دارد که اولین آن خودسازی هر کدام است اگر قصد پلیدی در وجود خود ما باشد یعنی فقط هوای نفس بر ما حاکم باشد به این معنی که خاصیت شهوت و غضب را توسعه دهیم و فقط به حواس پنجگانه تکیه نمائیم نه تنها با همسر بلکه با خواهر و مادر یا پدر و برادر هم نمیتوانیم رابطه سالم برقرار کنیم
در مسافرتی کوتاه با صاحبنظران خوش زبان، سخن از آموزش شد؛ هرکس نظری داشت و هیچکس از اهمیت آن و ندانستن خود حرفی نزد نگفت من در این باب چیزی نمیدانم وباید شاگردی کنم،و نگفت کدام استاد را باید برگزینم؟ یکی از مواد و کلاسهائی که ماندهایم و ندیدهایم و تاکنون به آن نیاندیشیدهآیم و یکی از ابعاد علم(Philosophia) است آموزش خانواده و حقوق آنها است
تجربیات دانشمندان به خصوص روانشناسان و دست اندرکاران اختلافات خانوادگی یک نیاز اساسی را برای ما روشن میکند،و آن یافتن منابعی قوی و محکم است تا در بین همه نظرات و هیاهو تکلیف این جمع درگیر مسائل خانواده را کاملاً روشن کند
در هر حال این همسرانند که باید بدانند خداوند آنها را مایة آرامش و انس یکدیگر قرار داده است نه آنکه از ابتدا یا ضمن و بعد از مدتی زندگی، سر به شکوه و ناآرامی آغاز کنند و به جای دقت در مرحلة اول بهانه درآخر بیاورند
ایشان با ذکر به اینکه با پیوند ازدواج خداوند بر ایشان منت نهاده است قدر این همسر را باید گرامی دارند وآن را با مدارا و مهر و لطف جبران کنند بهترین غذا را برای یکدیگر بخواهند و بهترین مکان را برای هم فراهم آرند و با چاشنی قناعت و صفا آرام گیرند حتی در روابط زناشوئی هر یک دیگری را مقدم دارند و در حضور خداوند وخلق زمینة رشد و عبادت و نشاط را فراهم آورند هیچگاه بدخلقی نکنند و به خصوص در خطا از یکدیگر درگذرند و با درک محبّت و خلوص و رنج سالها خدمت همدم و همسر خویش را پایمال نسازند
مشهور است کاسبی رند خدمت عالمی فاضل میرسید و تکرار میکرد آقا چه کنیم حقوق مردم رعایت شود عالم بزرگوار از جواب خودداری میکرد و او مرتب کلامش را تکرار میکرد و عالم به جواب مناسب و حال او میاندیشید تا اینکه روزی گفت: انصاف، انصاف او که منتظر این کلام بود بلافاصله و بدون تأمل خداحافظی کرد و هنوز کاملاً از مسجد خارج نشده عالم دوباره او را صدا کرد و گفت: آیا میدانی یزید که سر مبارک امام حسین علیه السّلام را بریدو به آن عمل قبیح یارانش را فرمان داد چه کرد مرد بازاری که از این سؤال و توضیح تعجب کرد و به دقت گوش فرا داد عالم فرمود: آری او و کوفیان و دشمنان ابا عبدالله «انصاف» نداشتند
حقیقت این است که اگر ما حتی یک لحظه یاد این کلام را بخاطر داشته باشیم به طلاق گردن نمینهیم حتی قدر یک لحظه زندگی مشترک را ارج می نهیم